کلمات متشابه در زبان توركي آزربايجاني
turk donyasi
زبان،تاریخ و فرهنگ مردم ترک
درباره وبلاگ


سلام به وبلاگ من خوش آمدید از اینکه به وبلاگ اینجانب سر میزنید خوشحالم. در ارائه و جمع آوری مطالب این وبلاگ سعی شده است مطالب مفید راجع به زبان ، فرهنگ و تاریخ مردم ترک از اکثر سایتها و وبلاگهای ایرانی و سایر کشورها به خصوص کشورهای ترک زبان دنیا استفاده شده است و در واقع گلچینی از مطالب سایت های مختلف است که در قالب یک وبلاگ جمع شده است. و سعی شده است با ارائه مطالب آموزش و همچنین لینک های مفید به یادگیران زبان ترکی کمکی کوچک کرده باشیم .خواهشمند است ما را از نظرات سازنده تان بی نصیب نفرمایید. ترکون دیلی تک سوگیلی ایستکلی دیل اولماز آیری دیله قاتسون بو اصیل دیل اصیل اولماز
نويسندگان
دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:42 :: نويسنده : داوود بدرزاده

كلمات متشابه : كلماتي هستند كه در تلفظ و نوشتن يكي هستند اما معني متفاوت دارند .
اونونيم : سوزله ر كي يازمالارينان اوخومالاري بيردي اما نه دئمه كلري بير ده يير .
اورنك : مانند :
آلما : سيب
آلما : نگير
آلما : نخر
**********
آجي : درد
آجي : تلخ
**********
اوزوم : انگور
اوزوم : پاره كنم
اوزوم : صورتم
اوزوم : شنا كنم
**********
گؤي : آبي
گؤي : سبزي
گؤي : آسمان
**********
كؤك : ريشه
كؤك : وصله
كؤك : چاق
**********
بوغ : بخار
بوغ : سبيل
**********
آت : بيانداز
آت : اسب
**********
گول : گل
گول : بخند
**********
ان : لاپ
ان : عرض ، پهنا
ان : پياده شو
ان : مدفوع
**********
چيچه ك : گول
چيچه ك : آبله
**********
دون : يخ زده
دون : لباس زنانه با دامن
**********
ايت : سگ
ايت : گم شو
**********
دوز : راست
دوز : بچين
**********
قيل : موي زايد
قيل : انجام بده
**********
قيرخ : بتراش
قيرخ : چهل
**********
ساغ : راست
ساغ : بدوش
ساغ : سالم
**********
سايماق : شمردن
سايماق : اعتنا كردن
**********
گؤزله مه ك : منتظر شدن
گؤزله مه ك : رعايت كردن
**********
ياش : سن
ياش : خيس
**********
باش : سر ( عضو بدن )
باش : بالا
**********
قيرخيم : خرده ريزه هاي پشم
قيرخيم : بتراشم
قيرخيم : دو طرف برنده قيچي
**********
قازان : ديگ
قازان : كننده
قازان : كسب كن
**********
قازماق : كندن
قازماق : ته ديگ
**********
قاباق : كدو تنبل
قاباق : جلو
**********
قويماق : گذاشتن
قويماق : اجازه دادن
قويماق : صبر كردن
**********
قيرما : نشكن
قيرما : نوعي كباب
**********
قاتماق : مخلوط كردن
قاتماق : پينه ( دست – پا و .. )
**********
دولو : پر
دولو : تگرگ
**********
اوجاق : اجاق ، وسيله خوراك پزي
اوجاق : خانه آبا و اجدادي
اوجاق : عبادتگاه و جاي مقدسي كه در آنجا نذر ميكنند و هدايائي به آنجا مي برند .
**********
باتماق : آغشته شدن
باتماق : فرو رفتن
**********
اوچماق : پريدن
اوچماق : فرور يختن
**********
اوچورتماق : پرانيدن
اوچورتماق : خراب كردن ( خانه – ديوار و.. )
اوچورتماق : دروغ بزرگ گفتن
**********
اوچوق : تب خال
اوچوق : فروريخته
**********
اويماق : خوابيدن
اويماق : شبيه شدن ، به .. آمدن
اويماق : باور كردن
**********
اويناماق : بازي كردن
اويناماق : رقصيدن
اويناماق : از كوره به در رفتن
**********
اودماق : برنده شدن
اودماق : قورت دادن
**********
باشليق : كلاه
باشليق : شيربها
باشليق : سرانه


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات
پيوندها