وجه تسمیه اورمیه
turk donyasi
زبان،تاریخ و فرهنگ مردم ترک
درباره وبلاگ


سلام به وبلاگ من خوش آمدید از اینکه به وبلاگ اینجانب سر میزنید خوشحالم. در ارائه و جمع آوری مطالب این وبلاگ سعی شده است مطالب مفید راجع به زبان ، فرهنگ و تاریخ مردم ترک از اکثر سایتها و وبلاگهای ایرانی و سایر کشورها به خصوص کشورهای ترک زبان دنیا استفاده شده است و در واقع گلچینی از مطالب سایت های مختلف است که در قالب یک وبلاگ جمع شده است. و سعی شده است با ارائه مطالب آموزش و همچنین لینک های مفید به یادگیران زبان ترکی کمکی کوچک کرده باشیم .خواهشمند است ما را از نظرات سازنده تان بی نصیب نفرمایید. ترکون دیلی تک سوگیلی ایستکلی دیل اولماز آیری دیله قاتسون بو اصیل دیل اصیل اولماز
نويسندگان
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 10:42 :: نويسنده : داوود بدرزاده

 
حاشيه‏ اي بر نام اورمي
 مركز استان آزربايجان غربي كه امروزه اورميه يا اروميه خوانده مي‏شود يكي از قديمي‏ترين شهرهاي كشورمان ايران است كه بيش از چهار هزار سال سابقه تاريخي دارد.
 در مورد نام اين شهر نظرات مختلفي ابراز شده است و گويا يكي از قديمي‏ترين نامهاي آن چي‏چست بوده است (به نام دختر زرتشت و نظر به اينكه اين شهر مهد زرتشت بوده) ولي بحث ما روي نام فعلي آن است كه ميان اورميه و اروميه سرگردان است به چند نظريه در مورد نام شهر اشاره مي‏كنيم و روي هر كدام بحث مختصري خواهيم داشت.
 1 - ساده‏ترين تحليلي كه از نام شهر به عمل آمده و در كتب چندي به آن اشاره شده اين است كه آن را اورميه دانسته به اور+ ميه (مياه) تجزيه كرده‏اند و عقيده اين تحليل‏گران آن است كه اورمياه واژه‏اي عبري است. «اور» به معني شهر (همانند اورشليم) و مياه جمع «ماء» به معني آبها و اورمياه يعني شهر آبها. همانگونه كه اورشليم به معني شهر سلامتي است.
 اين نظريه بسيار ساده‏لوحانه به نظر مي‏رسد و گويا مستمسك نظريه‏پردازان آن اشتراك واژه «اور» در دو شهر اورميه و اورشليم بوده و در ادامه اشاره مي‏كنيم كه اصولاً (ميه)اي در ميان نيست تا تبديل به «مياه» شود و اين شهر در سابقه تاريخي خود جمعيت غالب يهودي نداشته كه نام شهر يادگاري از آنها باشد.
 2 - گروه ديگري بر اين عقيده‏اند كه اين شهر سرزمين اورارتوها بوده است و نام اورميه با نام اورارتوها در ارتباط است و از آنها باقي مانده است. اين گروه اورميه را قبول دارند نه اروميه را.
 3 - عده ديگري مي‏گويند اين شهر از قديم‏الايام دروازه روم بوده است (توركيه فعلي). بنابراين با پسوند نسبيت تبديل به رومي و با پسوند "ه" مكان به شكل روميه در آمده است و از آنجايي كه تكلم شهر به زبان توركي بوده و توركان عادت داشته‏اند و دارند كه معمولاً به اول اسامي الف زايدي اضافه كنند همچون شنبه=ايشنبه و رضا=ايرضا به روميه نيز الفي اضافه كرده آنرا اوروميه يا اروميه نموده‏اند.
 اين نظريه از چند جهت ضعيف به نظر مي‏رسد اول اينكه دروازه روم آنچنان كه از بقاياي جاده ابريشم نيز مشخص است از شمال استان بوده است نه از اين شهر و دوم اينكه چرا اهالي تورك زبان شهر براي ساختن نام شهر خود از دستور زبان عربي پيروي كردند؟
 4 - اورمان (ORMAN) در توركي به معني جنگل است عده قليلي نام شهر را مشتق از اورمان دانسته و مدعي مي‏شوند كه شهر جنگلهاي وسيعي داشته است. اين نظريه سست‏تر از موارد قبلي است.
 5 - پنجمين نظريه‏اي كه مطرح مي‏كنيم نام شهر را با نام شهر اورومچي در توركستان چين (ايالت سين‏كيانگ) در ارتباط مي‏داند بر اساس اين نظريه خاستگاه اصلي توركان آسياي ميانه و ايالاتي از چين است و اقوام تورك در طول تاريخ به طور دسته جمعي يا انفرادي مهاجرتهاي متعددي را به سمت غرب انجام داده‏اند. به طوري كه امروزه ملل تورك تا غربي‏ترين نقاط اروپا پراكنده شده‏اند. توركستان چين كه تا چندي قبل دولت مستقلي بود دو شهر بزرگ و تاريخي دارد. اورومچي و قشقر (كاشغر). اورومچي كه مورد بحث ماست و عده‏اي نام عشاير قشقايي در جنوب كشورمان را نيز مشتق از قشقر دانسته‏اند (هر چند در اين مورد نيز نظريات ديگري مطرح است). رسم بر اين بوده و الان نيز است كه وقتي مهاجريني از يك منطقه به منطقه ديگر مي‏روند نام محل اصلي خود يا نام طايفه و عشيره خود را به محل تازه اطلاق مي‏كنند و ما اين هر دو را در اورمي مشاهده مي‏كنيم. مي‏توانيم اينگونه در نظر بگيريم كه طوايفي از توركان به محل اين شهر و محل روستاهاي اطراف كوچيده‏اند.
 گروهي از آنها محل تازه خود را به نام شهر و آبادي اصلي خود نامگذاري كرده‏اند همچون اورمي از اورومچي و توپراق قلعه (روستايي در شمال شهر) كه در عين حال نام يك محل تاريخي در آسياي ميانه نيز مي‏باشد و تعداد زيادي از همان مهاجرين محل جديد خود را به نام عشيره و طايفه خود ناميده‏اند همچون چونقورالي - دانقيرالي - ياغمورالي - سوروك - بدكي (نام روستاهايي در اطراف اورمي) و دوه‏لي (روستايي در سلماس) كه به ترتيب از نام طايفه‏هاي چونقورلو - دانقيرلي - ياغمورلو - سوروكلو - بدكي -دوه‏ليخانلي گرفته شده‏اند. لازم به تذكر است كه بيشتر طوايف فوق‏الذكر الان هم در ميان قشقاييان به صورت طايفه‏اي زندگي مي‏كنند. بنابراين فرض ما اينگونه شكل مي‏گيرد كه يك گروه از اقوام مهاجر از تركستان هنگام ورود به ايران دو شاخه مي‏شوند يكي به منطقه آذربايجان مهاجرت مي‏كنند و آباديهاي فوق‏الاشاره و بسياري از آباديهاي ديگر را به نام طايفه يا موطن اصلي خود نامگذاري مي‏كنند و گروه ديگري از همان طوايف به جنوب كشور رفته و عشاير قشقايي را تشكيل داده‏اند و نام عشيره‏اي خود را همچنان حفظ كرده‏اند[1]، ما اورميه يا اروميه را قبول نداريم و اصولاً پسوند يه=ye  بعداً به نام شهر اضافه شده است.
 بحث تاريخي و بررسي اسناد تاريخي در اين مورد را به مورخين وا مي‏گذاريم و به چند سند ادبي اشاره‏اي خواهيم داشت:
 1 - در يك مثل فولكلوريك آزربايجاني آمده است:...گل اوخو بيزيم ديلي - بيزيم ديل اورمو ديلي - اورمودان گلن آتلار... در اين سند شفاهي كه از قرون كهن در سينه مردم آذربايجان باقيمانده نام شهر «اورمو» آمده است.
 2 - آشيقها، نوازندگان محلي آزربايجان هستند كه اكثراً مشاور و همه‏كاره قوم نيز بوده‏اند. سابقه تاريخي آنها چندين هزار سال است. ولي قديمي‏ترين آشيق آزربايجان كه اشعارش را در دست داريم آشيق قورباني است كه معاصر شاه‏اسماعيل صفوي بوده. در جايي از ديوان آشيق قورباني مي‏خوانيم:
 اورمونون يوللاري دوزوم-دوزومدور
اورمو كاروانينين يوكو اوزومدور
در اينجا نيز نام شهر «اورمو» آمده است و به اصلي‏ترين محصول شهر در آن دوره تاريخي (حدود پانصد سال پيش از اين) يعني انگور اشاره شده است كه هم‏اكنون نيز از محصولات عمده شهر مي‏باشد.
 3 - در دوره‏هاي متأخر سري هم به ديوان ميرزا علي معجز شبستري مي‏زنيم. ايشان از شعراي معاصر رضاخان بوده و در چند جاي ديوانش لفظ اورمو آورده است به عنوان مثال:
 ائدنده اورمونو اشغال اسماعيل آقا
آخيردي سئل كيمي بيچاره ازرقين قاني.
 4 - بعد از نام همه شخصيتهاي تاريخي شهر چون حسام‏الدين چلبي و صفي‏الدين همواره واژه اورموي آمده است و اين نشان‏دهنده آن است كه نام شهر اورمي بوده چون اگر نام شهر اورميه بود در ساختن صفت نسبي از آن «ي» حفظ مي‏شد و بايد مي‏گفتيم حسام‏الدين اورميوي، همچنانكه در نسبت دادن شخصيتهايي از شهرهاي قونيه و ملطيه به آن شهرها همواره «قونيَوي» و «ملَطيَوي» گفته شده است نه قونَوي و مَلَطَوي.
 تذكر: معمولاً در زبان روسي و به تبع آن در زبان آزربايجان رايج در شمال رود ارس همچنين در تعدادي از زبانهاي خارجي مخصوصاً نامهايي كه به مصوت ختم شده‏اند الف زايدي مي‏آيد كه در مصوتها با يك «ي» نيز همراه است همچنانكه نامهاي اندونزي، ژاپن و آلمان به صورت اندونزيا، ياپونيا و آلمانيا تلفظ مي‏شود.
 بنابراين با اين مدل «اورمو» به شكل «اورمويا» در مي‏آيد كه مي‏تواند به راحتي به اورميا و اروميه تبديل شود و شايد يكي از دلايل تبديل اورمي به اورميه در اثر كثرت استعمال استفاده از اين شيوه باشد كه رفته رفته بر سر زبانها افتاده و رايج شده است.[2]
 معني لغوي اورمو: در مورد معني لغوي اورمو مي‏توانيم بگوييم كه مي‏تواند مشتق از مصدر توركي «اورماق» شكل قديمي «وورماق» به معني زدن، نشانه‏گيري كردن و معاني قريب به آن باشد. اورماق در ديوانهاي شعراي آزربايجان مكرر آمده است به عنوان مثال حكيم فضولي مي‏فرمايد:
 دم خير سؤزوندن اور دمادم
ور خير دئمزسن ابسم ابسم
 بنابراين «اوروم» به معني محل نشانه‏گيري و هدف و آماج و اورومچو به معني نشانه‏گير و تيرانداز خواهد بود.
 از يك زاويه ديگر نيز مي‏توانيم به مسئله نگاه كنيم و آن اين است كه شهر اورومچي در چين به احتمال قوي در مسير و در اوايل جاده ابريشم قرار داشته و عده زيادي از افراد آن به اروپا (روم) به تجارت مي‏رفته‏اند و از اين جهت «رومچو» و با اضافه كردن الف زايد توركي «اورومچو» ناميده مي‏شده‏اند. رفته رفته همين نام روي شهر باقيمانده است يا شايد همين اورومچوها شهر اورومچي را ساخته‏اند و بعد تعدادي از آنها به آزربايجان مهاجرت كرده و محل خوش آب و هواي آن را پسنديده و در آن ساكن شده‏اند و آنرا با روم (اوروم) برابر دانسته‏اند. (اورومو بولدوق = روم را پيدا كرديم).
 اورومو= اورمو
 لازم به تذكر است كه در زبان توركي به تاجراني كه به يك شهر بيشتر مسافرت داشته‏اند نام همان شهر با پسوند «چي» اطلاق مي‏شد همچنانكه امروز هم در ميان نام خانوادگي تعدادي از هم ميهنامان به نامهايي چون تهرانچي و استانبولچي برخورد مي‏كنيم (باكيچي‏نين سؤزو سووو كاغيذي-مرحوم شهريار)
 - كوتاه سخن اينكه در يك جمع­بندي از مطالب بالا مشاهده مي‏كنيم نام شهر به صورتهاي اورميه - اروميه - روميه - ارميه - اوروميه - اورمويا - اورميا نوشته شده است ولي با مراجعه به اسناد ادبي و بررسي قراين كه تنها به چند مورد از آنها اشاره شد آنچه بيشتر از همه به چشم مي‏خورد واژه «اورمو» مي‏باشد بنابراين اگر فرد منصفي باشيم و به آداب و رسوم و فولكلور اهالي نيز احترام قايل باشيم بايد همان واژه «اورمو»« و يا حداقل «اورمي» به كار ببريم نه اورميه و نه اروميه و نه واژه ديگر.
 و اما ساده‏ترين تحليل كه سهل‏الوصول‏ترين معني را نيز دارد و نظريه اصلي خود اينجانب به شمار مي‏آيد اين است كه اورمو از دو كلمه اور+مو تشكيل يافته.
 اور تلفظ قديمي «قور» از مصدر «قورماق» به معني بنا نهادن و آباد كردن گرفته شده است كه معني شهر نيز از آن استخراج مي‏شود و «مو» معني «من» مي‏دهد در زبان سومري به جاي كلمات من - سن واژه‏هاي مئ - سئ (ME-SE) به كار مي‏رفته است و اورمو يا اورمه با اين حساب «شهر من» معني مي‏دهد. همين واژه (مئ) در كلمه مئآنا(ميانه) نيز خودنمايي مي‏كند و نام اين شهر نيز به معني (مادر من) و سئآنا(چيانه) در منطقه سولدوز به معني (مادر تو) مي‏باشد.
 به همين صورت است كلمه «ماوانا». مئ + وانا= آبادي من.


[1] مطالب اشاره شده در حد نظريه مطرح شده‏اند چنانكه نظريات ديگري مطرحند كه نشان‏دهنده مهاجرت آن اقوام(اورومچي و قشقر و امثالهم) از منطقه اورمي هستند.
[2] دكتر توحيد ملكزاده در اين مورد نظر ديگري دارد. طبق نظر ايشان كاربرد واژه اروميه توسط مرحوم تمدن بوده است كه ايشان نيز براي خود دلايلي داشته است.(رجوع شود به كتاب »تاريخچه دارالنشاط اورميه« تأليف دكتر توحيد ملكزاده ديلمقاني).


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات
پيوندها